عزت نفس- بچه ننه – شانس
عزتنفس بدون پدرومادر
بارها راجع به عزتنفس صحبت شد. از شخصی سؤال کردم جواب این بود که خودش را خیلی دوست دارد ولی در جواب اینکه چه چیز خودش را دوست دارد، جوابهای مختلفی دریافت کردم که قانعکننده نبود. یکی مدارکش را عنوان میکرد دیگری مهربانیاش ( مهر طلب ) دیگری خوشگلیاش را. مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که پدرومادر ما جزئی از خود ما هستند یعنی پدرومادر که در اصطلاح روانشناسی قسمت پدرومادر میگویند همچون شاخهای هستند که ما بر روی آن قرارگرفتهایم.
اگر از پدرومادر مان خوشمان نیاید این شاخه ثابت نمانده و اطمینان خاطر را به ما نمیدهد. پس اگر هم از پدرومادر خود راضی نیستیم در ذهن خود باید آنها را خوب ببینیم. بنابراین عزتنفس فقط آن نیست که خودم را دوست داشته باشم بلکه پدرومادرم را نیز دوست بدارم بهعبارتیدیگر ببخشیم پدرومادر همیشه خوب هستند ولی گاهی اوقات تعلیم و تربیتی که بر روی ما اعمال میکنند بد است
عمو خلج
بچهننه
بچهننه کسی است که وقتی زن میگیرد اول حرف مادر بعد حرف همسر.و چون بجای زنداری مادر داری یاد گرفته است میانه خوبی هم با همسرش ندارد. بهعبارتیدیگر هروی مامان جونم به گه. از طرفی چون مادرش برای اینکه فرزند او را ترک نکند بهعناوینمختلف او را وابسته بار میاورد ( مادر هائی که همسرشان خیلی زود فوت کرده است و یا شوهر بیبته و تنبل بوده است و یا اختلافات آنها باعث رأی جم کنی میشود که هرکدام سعی میکنند بچه را بهسوی خود جذب کنند).
غافل از اینکه برای عزتنفس( به میزانی که انسان خودش را دوست دارد) باید فرزند تصویر خوبی از هردو در ذهن داشته باشد. فراموش نکنیم من درون همراه با پدرومادر که در ذهن خودساختهایم کارساز است وای به حال کسانی که نمیتوانند حتی پدرومادر خود را در آغوش گرفته و ببوسند.
زیرا در کودکی به او یاد ندادهاند. وقتی بابا نتوانست هزینه خانواده را مهیا کند فرزند ناراحت شده و در خود میریزد. وقتی ازدواج کرد و شوهر مثل پدر بود بهمرورزمان این مشکلات بهصورت حاد درآمده و فشار بر روی شوهر زیاد و زیادتر میشود. اخموتخمها، پرخاشگریها و قهر کردنها شروع میشود.
در صد زیادی از دخترها خجالت میکشند با مادر یا کس دیگری این موضوع را در میان بگذارند، زیرا همه میخواهند جلوی پدرومادر به شوهرشان افتخار کنند و این هم ناشی از کمبود عزتنفس و انتخاب غلط میباشد. اگر عزتنفس نداشتیم (یعنی من درون ), فقط من برون میخواهد پز بدهد و به روایتی حفظ آبرو کند. به همین دلیل فقط من برون را به بیرون نشان میدهیم، ذهن همفکر میکند خواسته ما آن است که من برون میگوید و این قصه سردراز دارد
خطر بزرگتر برای بچهننهها این است که همسرشان رل مادر را برای شوهر بازی کند، بدین ترتیب شوهر بجه ننه تر میشود.
عمو خلج
شانس یا موقعیت
شانس ( موقعیتها,انتخاب درست ) زمانی میایند که اصلاً حسابش را نمیکردی. فرق کسی که 12 ساعت کار میکند باکسی که 8 ساعت کار میکند، در آن است که دومی فرصت دیدن موقعیتها و شانسها را دارد. آهو فقط چراگاه هائی که امن است، انتخاب میکند.
عقل خیلی زود بهر چیزی عادت میکند و این عادت را بهسختی میتواند ترک کند.چیزهای تکراری را اصلاً نمیتواند تحمل کند ( برعکس قلب ). عقل تا چیزی تویش نباشه قدمی برنمیدارد.
عقل نهایت میتواند دوست داشته باشد و هرگز نمیتواند عاشق شود.و اگر کسی عاشقش شود ترس برش میدارد زیرا میترسد آزادیاش را از دست بدهد.عقل هرگز به آرامش نمیرسد، نهایت خودش را آرام میکند.
غیر از کار چیز دیگری را نمیشناسد و از آنجائی که میخواهد تو را موفق کند، دمی نمیساید. و برای موفقیت بیشتر که ما برایش تعریف کردهایم میخواهد پول زیاد به دست بیاورد. به همین علت همیشه از بیوقتی مینالد.
در حالیکه انسان هائی که آرامش دارند باهوش خود نیز در تماس هستند ( هوش چیز هائی را میبیند که عقل از دیدنش عاجز است ). عقلیها پرکارتر و قلبیها خلاقتر هستند. عقلیها ترسو و قلبیها شجاع ( دل دار ). عقلیها انرژیدارند و قلبیها روحیه.
عقلیها میخواهند دیده شوند ولی قلبیها میخواهند ببینند، به همین دلیل انتخابهای بهتری دارند. و هرگز دیگران را مقصر نمیدانند که بگویند رئیسم بده همسرم بده …. بلکه میگویند انتخابم بده که هم آهنگی عقل و قلب را به دنبال خواهد داشت
عمو خلج
اگر احساس امنیت را خانواده به تو داده باشد، راحتتر میتوانی به آرامش برسی. پسازآن اختیار با توست که موفقیت یا خوشبختی را انتخاب کنی ( موفقیت بدون آرامش موفقیت نیست برنده شدن است ).
فراموش نکن خوشبختی کلید موفقیت هست ولی برعکس نه. بچهها به حرف پدر و مادر زیاد توجه نمیکنند بلکه اعمال آنها را زیر،نظر میگیرند. والدین ممکن است از خوشبختی با بچهها صحبت کنند ولی در باطن شاید بخواهند که بچهها موفق شوند ( به خاطر احساس امنیت ).
این موضوع حادتر میشود وقتی والدین بخواهند به بچههایشان افتخار کنند. بدین ترتیب با خیال اینکه در تعلیم و تربیت آنها بسیار موفق بودهاند,میتوانند آن را به رخ دیگران هم بکشند که من بچهای تربیتکردهام که بسیار موفق است. ولی خوشبختی را نمیتوان به رخ دیگران کشید.
به همین دلیل من میگویم اگر پدرومادر به بچهها افتخار کردند؛ بچهها موفق هستند، ولی اگر بچهها به پدرومادر افتخار کنند، بچهها خوشبخت هستند. تعریفهای زیادی برای خوشبختی هست چنانچه گفتهاند. موفقها همیشه باید چیزی را به دست بیاورند تا احساس خوشحالی کنند ولی چنانچه آنچه را که به دست آوردهاند خوشحالشان کند خوشبخت هستند. آدمهای خوشبین اگر 30 درصد خوشبخت
باشند میگویند که خوشبخت هستند در عوض آدمهای بدبین اگر 70 درصد هم خوشبخت باشند نگاهشان به آن 30 در صد است و احساس میکنند خوشبخت نیستند. توجه داشته باشید که هرگز در نزاع پدرومادر دخالت نکنید و هرگز رل قاضی را بازی نکنید و گول رأیگیری آنها را هم نخورید آنها خودشان باهم کنار میایند. و همیشه بگوئید پدرم را دوست دارم ولی بعضی از حرکاتش موردقبول من نیست.
عمو خلج
اگر، دلهره، اضطراب و ترس نداری ( احساس امنیت ). اگر پیوسته درگذشته و آینده نیستی ( در لحظه هستی ). اگر بینیاز باشی از اینکه دیگران تو را ببینند. اگر به چیزی که خواستی رسیدی خوشحال و اگر نرسیدی ناراحت نشدی. اگر خودت را بیشتر از دیگران دوست داشتی و بینیاز از دوست داشتن آنها هستی.
اگر بین خواستههای عقل و قلبت جنگ نبود و تونستی انتخابهای درستی داشته باشی( در اندرون من خستهدل ندانم کیست که من خموش و او در فقان و در غوغاست ) اگر ازآنچه به دست آوردهای خوشحالی و نیازی حتمی برای به دست آوردن چیز جدید نداری. اگر به پدر و مادرت افتخار میکنی. اگر پدرومادر همانطور که هستی قبولت دارند نه اینکه حتماً باید دکتر باشی. اگر چنانچه خیلیها دوروبرت باشند و یا نباشند احساس تنهائی نکنی. اگر به تو بیاعتنائی کردن ناراحت نشدی. اگر از اینکه کلاه سرت بگذارند یا کلاهت را بردارند ترسی نداشته باشی. اگر توانستی
خواستهات را بدون راهحل به ضمیر باطن بسپاری تا بهموقع به دلت برات شود (تا بتوانی اجرایش کنی). خواستههای سپردهشده به ضمیر باطن حتماً اجرا میگردد. اگر جواب بدی را با بدی ندادی یعنی افراد را دوست داری ولی اعمال بدشان را دوست نداری. اگر از خوشحالی دیگران خوشحال شدی. اگر تونستی ” نه ” بگی. اگر به خودت افتخار کردی نه به مدرک یا شغلت. اگر آرامش اولویت یک تو بود چیز هائی که باعث به هم خوردن آرامش میشوند محو میگردند ( تو را میبخشم نه به خاطر اینکه لیاقت آرامش راداری بلکه بدان جهت که خودم لیاقت آرامش رادارم ). وقتی به آرامش رسیدی خوشبختی و موفقیت در چند قدمی توست ؛ با این تفاوت که خوشبختی کلید موفقیت هست ولی موفقیت کلید خوشبختی نیست . چنانچه موفق شدی بدون آرامش یقین بدان فقط برندهای
عمو خلج